عجب!

می گویند:زنان خیابانی.
اما ـ صریحا ـ از مردانی که این زنان را به .... دعوت میکنند  سخنی به میان نمی اید.یعنی بر انها خرده ای نیست؟
چرا نمی گویند مردان خیابانی ؟  مردانی که با ماشینهای شیکشان ساعتها در خیابان پرسه
می زنند؛برای فرونشاندن اتشی که البته غریزی ست و بر ان خرده ای نیست!...
چه بسیارند همسران منتظر  که نمی دانند شوهرانشان با دیگری هستند؛با دیگری خفته اند
(یعنی اینقدر ساده اند؟!)
اری! می گویند زنان خیابانی...و عوام نیز هیچگاه نمی اندیشند که اینان چرا خیابانی شده اند
این فقر بی پدر و مادر یکی از عوامل مهم تن فروشی ست!
زن ـ به خودی خود ـصورتی تحقیر شده و مطیع دارد. حال چه رسد به انکه خیابانی و روسپی باشد!...

اه خدای من!
بر مردانی که خریدار تن ها می باشند خرده ای نمی گیرند...چرا که انان  شکمشان سیر   لباسشان اتو کشیده و پول بی حد و حصرشان  نشان شخصیت والایشان است!
بخدا اگر خرده گرفتن بر این زنان روا باشد این مردان بیمار را نیز باید مواخذه کرد(باز هم تاکید میکنم:این امر غریزی را نمی توان سرکوب کرد...اما اینگونه فرونشاندن این میل  بسیار سخیف مضحک و شرمسارانه است!)
***********************************
زنگ موبایل به صدا در می اید.مرد به زنی که کنارش نشسته اشاره میکند ساکت باشد.

ـ الو! سلام عزیزم!...بچه ها چطورن؟...خوابیدن؟
باشه! الان میام خونه...

کات!

گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم...

اینگونه غریب نگاهم نکن! کمی پیش بیا:دست مرا بگیر!...
خیره به رخ زردم شده ای    که چه؟...بر نشان جور خود  زل زده ای؟
چه جوان مانده ای! هنوز هم شاداب؛خندان...بی خیال...نه؟

وقتی رفتی  گفتم بر می گردی.
چراغ اتاق روشن ماند؛
به جامه هایت دست نزدم. گفتم:می ایی.
...شبی که رفتی   اتاق  سرشار از عطر تو بود. هی اطرافم را می نگریستم.صدایت می کردم
:«...»
اما تو سر به دنبال خوشی ات بردی و مرا در قعر جنون رها کردی!
بعضی از اینجا دور  گاهگاهی از تو خبری می اورند.
گفتخ اند: بس زیبا شده ای!...

کات!

ای شهر بی طراوت

ادینه  روز استراحت اهل کار و تلاش است!...پس از انهمه دویدن در پی هیچ   حالا یا خفته اند؛ یا چرت می زنند؛یا در سفری کوتاه هستند...چه بگویم:شاید هم در کنار ذغالهای گداخته و گرم!...
بگذریم
ادینه  فرصت بسیار کوتاهی ست که شهر  برای رهایی از انفجار  به تکاپویی کوتاه مدت
می پردازد.چرا که شنبه  باز   حضور و هجوم اینهمه ادمی را شاهد است.
بخدا تهران ما خسته است؛ خسته...

کات!