بوشهر.شیراز.یزد...بندر چارک

...هوا بسیار گرم است. تمام وجودم عرق می کند...هرروز - بیهوده - به انتظار فردایی بهتر هستیم.(و چاپیدن٬ در میان امد.)

نیم شبی که در توفان خلیج فارس بودیم٬هی به تو می اندیشیدم و به مرگ:که عجیب دوستتان می دارم.

صدوپنج کیلو شده ام! رستوران هتل «هما»ی شیراز٬بهترین مکان بود برای مایی که طی سفر یزد٬هیچ نخوردیم الا بیسکویت و فالودهء یزدی...سیگار٬ویرانم می کند.


کات!
پ.ن:
۱) چون تو جانان منی٬جان بی تو خرم کی شود...
۲) مقبرهء کوروش