شبانه...

رفته بودیم شوکا...خرید هم کرده بودیم.بهش گفتم:اومدیم اینجا تا خداحافظی کنیم...
خندید و گفت:از تو بعید نیست!...
خندیدیم...
خندیدیم...
دریغا دریغ! که نمی دونست تا ساعتی بعد باید خداحافظی می کردیم؛ هر چند موقت...
کات!

برای انکس که ماند و همه من شد!

مرا
تو
بی سببی نیستی

براستی صلت کدام قصیده ای

                                           ای غزل؟!...

داخلی-روز-کلاس درس ارتعاشات

چرا باید پس از اینهمه امد و شد و صرف انرژی احساس کنم راهی اشتباه را پیموده ام؟...