خدایا٬مددی!

روزان و شبان٬ به بطالت و درد و سیگار است...خسته ام. پر بغض ام. تنهایم و ان شور عمیق٬ خفته...این یأس تیره٬مرا از نمی دانم کجای لبخند و بوسه٬می رباید...در وهم٬زنده ام و سرد سرد می گریم.
ای کاش این زمستان چندین ساله٬خاموش شود!

کات!
پ.ن:نشان خاموشی٬ می روید؛ تا به عرش.