بخند پسر!...بخند!

( نمیدونم اگه جای من بودین٬ چیکار میکردین.)

۰) هی اقا! کجا میری؟...الان جلسه دارن.

۱) خب٬ الان بیا برو سربازی!
- اقای محترم! من حتی نمیتونم درست بشینم...تازه عمل کردم.
: اون به ما ربطی نداره! باید شورای پزشکی تایید کنه.

۲) این چیزا دست ما نیست. برو اتاق ۲۰۴!
۳) بگو دفترچه تو برای ما بفرستن!
۴) ما به کسی دفترچه شو نمی دیم. مگه اینکه اتاق ۱۰ دستور بده...
۵) من نمی تونم چنین درخواستی بنویسم!
۶) اقای ....! این٬ « غایب بین راهه». از صبح تا حالا مخ منو خورده./ بفرمایین بیرون! بفرمایین بیرون !(کاش میگفت « بفرمایین»!!) دیگه امپرم داره میره بالا./ چیکار کنم که عمل کردی؟ من الان کلی کار و جلسه دارم؛ نمیتونم وقتمو از صبح تا ظهر ٬ سر امثال تو تلف کنم!
۷) شما برو! شیش ماه ـ یه سال دیگه٬ هر وقت خوب شدی٬ بیا! اعزام میشی...بعد تو اونجا اقدام میکنی...

کات!
پ.ن:
۱) تمام گفته های حقیر ( بخوانید: التماس) حذف شده است.
۲) « هرگونه عمل جراحی ستون فقرات ٬ معاف دائم.»: زرشک!
۳) بچه های پایینو عشق است!