قبر

« منم
اری منم
که از اینگونه تلخ می گریم.»
............................
نه! درد بی دردی نیست. چه بسا درد تنهایی هم نیست. درد « نیستی » است.
اه! نفسم بالا نمی اید.
می گریم. می مویم...
...........................
چاق شده ام. از بس که می خواهم با نوشیدنیهای حاوی ویتامین ب  خود را ارام کنم.
..........................
چرا نمی خندم؟
چرا نمی خندانیدم؟...

کات!
پ.ن:
به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم