۲ بعدازظهر دانشگاه علامه طباطبایی

درد کمر ازارم می دهد. هی راه می روم...منتظرم تا علی بیاید. ( رجوع کوتاه ذهن به دوران دانشجویی.هه!... « دوران دانشجویی » تعریفی خاص دارد که من و دانشگاهی که در ان تحصیل می کردم  ـ تا حدودی ـ از این تعریف مبرا بودند.)...
در میان چه کنم ـ چه کنم ها  صفحه ای از وبلاگ « یولیس » را پرینت می گیرم و مشغول خواندن می شوم.


کات!

پ.ن: ...(جسارت ندارم.)