« بوتیک »

اخرین بار یادم نمی اید چه هنگام در سالن تاریک گریستم!
وقتی « اتی » بر روی پل هوایی تمام ارزوهایش را ضجه میزند  من می بارم...چه باک؟

کات!
پ.ن:
۱- تبریک به حمید نعمت الله!
۲- فیلم دیالوگهایی دارد ساده؛ اما ناب.
۳- وقتی شخصیت روانی فیلم ( چه کسی در این فیلم روانی نیست؟) از لاکپشتها میگوید همه ـ به تمسخر ـ می خندند. افسوس!
۴- بازگشت رضا رویگری عجیب پرقدرت است.
۵- واقعا گلزار توی این فیلم بازی کرده؟!
۶- گلشیفته  میتونه یه قطب بشه. مثل ترانه.
۷-« پول خوشبختی نمی یاره. اما بی پولی حتما بدبختی میاره.»
۸-های! دختران لالایی ها و شبانه های ارام! اگر جای « اتی» بودید دیگر اینهمه مرا نصیحت نمی کردید!
۹- « دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره...»
۱۰- « اتی اومد اینجا. می گفت هشتاد تومن کم داره. من هم که پول مفت به کسی نمیدم...»
۱۱- کسی مرا به تماشای افتاب ببرد . دستم بگیرد و...