هی! ایرانی!...

ای!
ایرانی!
براستی چرا؟...چرا در هر دیار دور و نزدیک خانه کرده ای؟
ایرانی! چه شد؟!... چه شد که اواره شدی؟...
چرا هرگاه در شادمانی و پایکوبی و هماوازی ان دورها می بینمت بغضم می ترکد؟...
***********************
می خواند:
شقایق
ای شقایق
گل همیشه عاشق...

ایرانی هلهله می کند. اما من می گریم...
نفرین بر غربت و اوارگی(دروغ چرا؟)

کات!