در صحرای نامتناهی عشق شهوت جایی چنان سوزان و بسیار کوچک و چنان اتش به جان گرفته را اشغال می کند که انسان در ابتدا جز ان هیچ نمی بیند.
دور تا دور این کانون ناپایدار را ناشناخته ها و خطرها گرفته اند.هنگامیکه از هماغوشی کوتاهی یا حتی از شبی دراز به در امدیم باید در کنار هم برای هم شروع به زیستن کنیم.
کات!